سعید جلائیان | شهرآرانیوز؛ امروز هرچه از مضرات موادمخدر بنویسیم، هنوز هم نتوانستهایم پابهپای یک معتاد حرکت کنیم، معتادی که میتواند از بین هشتصد نوع ماده مخدری که در جهان شناخته شده است، بهراحتی انتخاب کند و هرچه را بخواهد در مشهد به آن برسد.
اگر تا دیروز همه از شیشهایشدن یک جوان میترسیدند و عامل بسیاری از طلاقها نیز اعتیاد به همین ماده مخدر بود، امروز موادمخدرهایی در جامعه وجود دارد که صدها برابر خطرناکتر از شیشه هستند.
شاید فیلمهای زامبی را دیده باشید، همان افرادی که در قالب انسان رفتارهای حیوانگونه داشته و به همه حمله میکنند، امروز باید این موضوع را بخشی از واقعیت جامعه دانست، چون موادمخدری به نامهای زامبی، کروکدیل، قارچ مجیک ماشروم، کتامین و کیمیکال شناسایی شده که نه تنها جسم معتاد را نابود میکند، بلکه جلو فکر مصرفکنندگان را نیز میگیرد و رفتارهایی از آنها سرمیزند، درست شبیه همان فیلمهای تخیلی.
هرچند اقدامات جدی در زمینه مبارزه با توزیع این نوع موادمخدر و حتی موادمخدر سنتی در مشهد و استان در جریان است، اما به گفته کارشناسان امروز سلیقه مصرفکنندگان در حال حرکت به سمت و سوی موادصنعتی است. در این گزارش بر آن شدیم تا در گفتگو با مسئولان و حتی مصرفکنندگان موادمخدر وضعیت موادمخدر صنعتی کشف شده در مشهد را بررسی کنیم.
برای بررسی وضعیت مصرف موادمخدر در مشهد، هیچکس بهجز مسئولان کمیته درمان اعتیاد استان نمیتواند پاسخ دقیقی درباره موادمخدر کشف شده جدید و افراد درگیر با آن بدهد. برای رسیدن به موضوع اعتیاد بهسراغ دبیر این کمیته میرویم.
حمید جمعهپور با بیان اینکه هنوز سلیقه مصرفکنندگان موادمخدر مشهدی به سمت مواد سنتی به ویژه تریاک سنگینی میکند، میگوید: شاهد حرکت مصرفکنندگان به سمت مواد مخدر صنعتی بهویژه شیشه هستیم.
او درباره میزان مصرف و تنوع موادمخدر در مشهد و استان بیان میکند: آمار دقیقی درباره تمامی موادمخدری که در استان مصرف میشوند و ترکیبات داخل آنها نداریم، زیرا ارزیابی تمامی انواع موادمخدر بسیار دشوار است.
جمعهپور ادامه میدهد: باید همه نوع موادمخدر، روانگردان و نشاطآوری را که در بازار فروخته میشود برای آزمایش شناسایی و تهیه کنیم، کاری که با توجه به تنوع مواد بسیار دشوار است. اما باوجوداین میتوان از نوع مصرف معتادان دستگیر شده یا مصرفکنندگانی که برای ترک اعتیاد به درمانگاهها مراجعه میکنند به یک جمعبندی برسیم.
وی گفت: طبق اطلاعاتی که از این مسیر به دست آمده است، همچنان تریاک در صدر مصرف موادمخدر در مشهد و استان است. پس از آن مواد محرک دیگری مانند شیشه، کریستال، هروئین، حشیش، ماریجوانا، گراس و... قرار میگیرند.
دبیر کمیته درمان اعتیاد خراسانرضوی، در پاسخ به اینکه جدیدترین موادمخدری که در مشهد شناسایی شده چیست، بیان میکند: ممکن است موادی مانند کروکودیل یا موادمخدر صنعتی دیگر به صورت تفننی مصرف شوند، اما چندان فراگیر نیست. متأسفانه در سالهای اخیر شاهد روی آوردن برخی معتادان به موادی مانند قارچ مجیک ماشروم، کتامین و کیمیکال هستیم.
او درباره موادتشکیل دهنده مخدرهای جدید میگوید: قارچ مجیک ماشروم جزو قارچهای وحشی و پرورشی است. این قارچ حاوی یک ترکیب روانگردان و توهمزا است و روی مصرفکننده متناسب با روحیاتش اثر میگذارد، یعنی فرد اگر غمگین باشد با مصرف این مواد سرخوردهتر میشود. اگر شاد باشد به عبارتی شنگولتر میشود. این قارچ در ایران به صورت گلخانهای هم کشت میشود.
جمعهپور ادامه میدهد: مواد دیگری نیز مانند کتامین و کیمیکال بین مصرفکنندگان دیده شده است، کتامین در واقع برای بیهوشی حیوانات به کار گرفته میشود و کیمیکال هشتصدبرابر قویتر از حشیش است و اثرات آن بسیار مخربتر از ماری جوانا و حشیش است، البته به لحاظ قیمتی نیز این مواد بسیار گرانقیمت هستند، موضوعی که روی میزان مصرف تأثیرگذار است.
او درباره تأثیر مخدرهای صنعتی بر روی افراد توضیح میدهد: این مواد تخریب جبرانناپذیری روی بدن و مغز فرد دارند. هر ماده اسیدی و شیمیایی که با استنشاق، خوردن، کشیدن یا از طریق بینی مصرف شود، تأثیرات مخربی روی مغز میگذارد. تغییر حالتهایی مانند توهم، هذیان، بههم خوردن درک زمان و مکان و... تنها بخشی از تأثیر آنها روی مغز مصرفکننده است.
جمعهپور میگوید: ما تاکنون حتی با مواردی روبهرو شدهایم که مصرفکنندگان مواد با استنشاق تینر، چسبهای شیمیایی آکواریوم و بخار بنزین دچار تغییر حالتهای مصرف موادمخدر میشدند. این مواد که فقط در گروهی از معتادان تأثیر دارند، در هر صورت آثار مخرب و جبرانناپذیری روی مغز و جسم فرد میگذارند.
«درمان قطعی برای موادمخدر شیمیایی جدید نیست.» این هشدار را دبیر کمیته درمان اعتیاد استان میدهد و میگوید: تحقیقات جدید نشان داده برخی مخدرهای جدید به طور کلی درمان مشخصی ندارند، یعنی علم و تجربه ثابت کرده از میان مواد غیرقانونی که وارد بازار میشوند، هرچه تولیدکنندگان تغییرات جدیدتری در آنها ایجاد کنند، درمان آنها دشوار و حتی ناممکن میشود. پزشکان تنها کاری که برای این مصرفکنندگان میتوانند انجام دهند کنترل توهم، تحرکپذیری و هذیانهای آنها با داروهای جدید است.
او تصریح میکند: نکته نگرانکننده دیگر این است که بیشتر موادی که در بازار توسط فروشندگان به فروش میرسند در واقع خالص نیستند. یعنی قاچاقچی که موادمخدر را وارد میکند ممکن است مقداری سرب به اجناسش اضافه کند. بعد از آن فروشنده و توزیعکنندههای خرد هم همین کار را میکنند. مصرفکننده نهایی هم ترکیب سرب و مادهمخدر را با هم مصرف میکند که نتیجه آن را ما هر روز در اورژانسهای مراکز درمانی میبینیم. سرب در تریاک به بدن مصرفکننده نفوذ میکند و طی کوتاهمدت، عوارض بسیاری در آن ایجاد میکند. عوارضی که حتی بعد از ترک موادمخدر تا سالیان سال با مصرفکننده باقی خواهند ماند.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر خراسانرضوی دیگر مسئولی است که بهسراغش میرویم، تا در لابهلای جلساتی که انگار تمامی ندارد، برایمان بگوید که وضعیت اعتیاد در مشهد چگونه است، هر چند پس از یک هفته پیگیری تنها چند دقیقه با ما ایستاده همکلام میشود و میگوید: این شورا چندین سال است که موضوع اجتماعیشدن مبارزه با موادمخدر را دنبال میکند. طرح «یاریگران زندگی» که دبیرکل شورا به عنوان یک کلید واژه آن را پیگیری میکند هم در راستای مبارزه همه جانبه با اعتیاد است.
علی زندی ادامه میدهد: البته ما اعتقاد داریم یک دستگاه بهتنهایی نمیتواند در موضوع اعتیاد موفق باشد، برای حل و کاستن اعتیاد در جامعه باید تمام افرادی که صاحب تریبون هستند همکاری کنند. سیاست اصلی ما پیشگیری از اعتیاد است هرچند در کنار آن در راستای مبارزه و مقابله با موادمخدر هم فعال هستیم. در همین راستا اگرچه بسیاری از صاحبنظران اعلام میکنند که سن اعتیاد پایین آمده است، اما ما معتقدیم در میان کارهایی که انجام شده در حوزههای موادمخدر تا اندازه زیادی از کاهش سن مصرفکنندگان موادمخدر جلوگیری شده است.
وی درباره نوع کشفیات موادمخدر در استان و جایگاه سنتی و صنعتی بودن آن نیز میگوید: آمار دقیقی از نوع و میزان مواد کشف شده نداریم، اما سمت ترازوی کشفیات ما هنوز به سمت مواد سنتی سنگینی میکند. البته در سالهای اخیر شاهد افزایش کشفیات موادمخدر از نوع صنعتی بهویژه شیشه هستیم، مادهای که عقل مصرفکننده را ضایع میکند و او دیگر توان تصمیمگیری در مسائل پیش روی خود را هم ندارد.
محمد سالگرد تولد چهل و پنج سالگی و یک سال پاکیاش را با هم جشن میگیرد. در حالی که در اعماق وجودش حسرت از بین رفتن نزدیک به سه دهه عمرش را دارد. خاطرات در مقابل چشمانش میگذشت. با اینکه دوستانش کنارش بودند و میکوشیدند دردهای روحیاش را التیام ببخشند، اما باز هم جای خالی مادر و همسرش، محمد را به شدت آزار میداد. خودش تعریف میکند که شعله شمع روی کیک تولدش، سالهای ابتدایی اعتیادش را به یادش آورده بود. به ویژه آن شبی که با شعله آتش فندکش، نور انداخت و با یک قیچی، النگوی مادرش را که خواب بود برید.
به همین خاطر بود که رویش را از کیک مدام برمیگرداند. خاطراتش، اما قرار نبود او را راحت بگذارند. ذهنش را از مادر که دزدید با اولین هدیه دوستانش ناخودآگاه یاد گوشواره دختربچهای افتاده بود که در کوچه از گوشش درآورد و آنها را با مقداری موادمخدر عوض کرد. محمد نمیتواند دیگر به پشت سرش نگاه کند. آرزوی پیش از خاموشکردن شمع تولدش، بازگشت به گذشته و جبران اشتباهاتش بود.
محمد درباره اعتیادش میگوید: دوازده سالم که بود در یک تعمیرگاه جلوبندی خودروهای سنگین مشغول به کار شدم. صاحب آنجا پنج کارگر دیگر به جز من داشت که دو نفرشان معتاد به تریاک بودند. من میدیدم که هر روز در چای خود تریاک را حل میکردند و سر میکشیدند. یک روز که کارمان زیاد بود یکی از آنها برای من چای ریخت و تعارف کرد که میخواهم مقداری تریاک داخلش حل کند، گفت که خستگیام را برطرف میکند و به من انرژی میبخشد.
او راست میگفت. حدود سی دقیقه پس از سرکشیدن استکان چایی، انرژی زیادی پیدا کردم. انگار زور سه مرد درونم بود. آن روز تا شب یکسره کار کردم. صاحبکارم که همیشه با من و دیگران دعوا میکرد برای اولینبار از من کلی تعریف کرد. تعریفهایی که باعث شد روز بعد و روزهای بعد هم من با آنها چای بخورم. از هفته بعد هم دنگم را پرداخت میکردم سه سال گذشت. دیگر با یک استکان حالم خوب نمیشد. صبح، عصر و شب باید از آن لعنتی مصرف میکردم. گاهی با چایی و برخی اوقات با سیخ و فندک مصرف میکردم.
او ادامه میدهد: یک روز که در تعمیرگاه با آن دو کارگر داشتیم مواد مصرف میکردیم صاحب کار که برای ناهار به خانه رفته بود ناگهان بازگشت. او ما را در حال استعمال مواد دید و خیلی عصبانی شد. فریاد میکشید. آبروی هر سه ما را برد و بعد اخراج شدیم. نمیدانستم با چه رویی به خانه بازگردم.
برای کار مدرسه را رها کرده بودم و جلو والدینم ایستاده بودم حالا نه کار داشتم نه آبرو. از روز بعد دنبال کار گشتم، اما متوجه شدم تمام تعمیرگاههایی که من با آنها دوست بودم از ماجرا با خبر شده بودند. هیچکس به من کار نمیداد. پساندازم و موادی که داشتم خیلی زودتر از آنچه فکرش را کرده بودم تمام شد.
فردای آن روز با خودم گفتم دیگر به سراغ مواد نمیروم. سر حرفم برای دو روز ماندم. در این دو روز بدنم به شدت درد میکرد و عرق شدیدی داشتم. حالت تهوع هم شرایط را بدتر میکرد. از خانه زدم بیرون و به سراغ یکی از دوستانم که او هم مصرفکننده بود رفتم. او به من قرصی داد که وقتی خوردم حالم خیلی خوب شد. او به من یک بسته قرص داد. چند روز اول با یک قرص حالم خوب بود، اما پس از یک هفته دو قرص، یکی صبح و یکی ظهر میخوردم. از دو هفته بعد سه قرص، یک ماه بعد چهار قرص و تا شش قرص هم رسیدم.
این مصرفکننده سابق مواد مخدرمیگوید: در این سالها برای تأمین هزینههای موادمخدر هر خلافی بهجز زورگیری کردهام. یک روز با دوستانم وارد یک خانه در یکی از محلات پایینشهر شدیم. میدانستیم صاحبخانه به سفر رفته و آن روز برنمیگردد. وقتی وارد شدیم در یکی از اتاقها کلی وسایل نو جمع شده بود که به گمانم جهیزیه دخترش بود.
ما همه این وسایل را به جز یخچال فریزر، اجاق گاز و بخاری که سنگین بودند برداشتیم و رفتیم. وقتی آنها را میفروختیم ناراحت بودیم که چرا دیگر وسایل را برنداشتیم. در صورتی که الان تنها به آن خانواده فکر میکنم. به اینکه چه حسی داشتند وقتی جای خالی وسایل را دیدند.